حقیقتا من یک نفر نیستم 

چهار نفرم در یک جسم نیمه ضعیف که تمام تلاششو میکنه با تمام ضعفاش قوی به نظر بیاد

سعی می کنهکار و علاقه و دوستان و خانواده رو همزمان پیش ببره،کسی ازش دلخور نشه.

 برای علاقه هایی که تاالان ازشون گذشتم تلاش میکنم و نه تنها خسته نمیشم حالمن از قبل بهتره.

دبیرستان میگفتن علاقه رو بیخیال طبق جامعه ات پیش برو.بعد درکتارش علاقه ام برس.

اما حالا میگم وقتی علاقه نباشه تو ی ماشینی بی هیچ حس زندگی

حس زندگی اینروزا برام قابل لمس تره


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها