به فاصله پنج ساعت تار موی دیگه ام سفید شد

اتفاقی دیدمش وقتی جلوی آینه با آواز عاشق قمیشی موهایم راشانه میکردم

سفید شدنش را به چَشم دیدم  قَلبم گرفت خفگی کار دستم داد و اشک از گوشه چشمم چکید با ریختنش لبخند تلخ نبودنت روی لبهایم آمد 

یادم آند گفتی توجیهم کردی خطایی نداشته ای 

لمسش کردم وتکرار کردم تو یادگار ترین روز منی


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها